چکیده:

طبق نظریه حاکمیت و مرجع گزینی، زبان های دنیا دارای دستور همگانی و مشترک بوده و تنها از لحاظ ترتیب قرارگیریِ پارامتر هایِ زبانی که پارامتر هسته یکی از آنها است، تفاوت دارند. در مقاله حاضر تغییرات پارامترها در ساختارهای بی نشان و نشاندارِ زبان فارسی و مازندرانی بررسی می شوند که مشخص می گردد ساختارِ بی نشانِ زبان فارسی در مقوله های حرف اضافه ای و اسمی، هسته آغاز و در مقوله های صفتی و فعلی هسته پایان است، در حالیکه ساختار بی نشانِ زبان مازندرانی در تمامی این مقوله ها به صورت هسته پایان می باشد؛ این در حالیست که این پارامتر ها  در اشعار خود را به صورت ساختار نشاندار، نشان می دهند. در این مقاله همچنین نشان خواهیم داد که  تغییرات پارامترها به صورت ساختار نشاندار، به سببِ حفظ صورتِ آهنگینِ شعر، نفوذ معنای شعر در خواننده و یا  به خاطر موضوعیت و ارجحیت پیام به صورت تقدم یا تاخر صورت می گیرد چراکه یک نویسنده (در اینجا شاعر) تنها می تواند یک لغت در آنِ واحد تولید کند لذا مجبور می شود با تقدم و یا تاخر قرار دادن عبارات یا جملات، معنی و یا پیش فرض خود را با درجات متفاوت در ذهن خواننده ایجاد کند.

 

کلید واژه: پارامتر هسته اشعار فارسی اشعار  مازندرانی زبان شناسی


نظر()

  

چکیده:

 تحقیق حاضر تغییرات آوایی- واجی گویش مازندرانی و زبان فارسی معیار کشور را از منظر زبان شناسی همزمانی درزمانی، با در نظر داشتن زبان مشترک پیشین آنها (فارسی پهلوی) بررسی می کند. از سوی دیگر  بین واژگان  این گویش از لحاظ درجه همگونی، تضعیف، قلب، حذف و افزایش  با واژگان زبان معیار مقایسه ای در زمانی انجام می دهد و ملاحظه می شود که  گویش مازندرانی از  اصل کم کوشی بیشتر از زبان های فارسی معاصر و  پهلوی میانه  بهره می گیرد.

   این تحقیق با شم زبانی نگارنده، شم زبانی پنج نفر از اهالی شهرستان قائمشهر،  مطالعه کتابخانه ای و اتخاذ روش تحلیلی، توصیفی  انجام پذیرفته است.  نتایج حاصل از این تحقیق را می توان به صورت زیر دسته بندی نمود:

1-  فرایندهای جابجایی، همگونی و تضعیف در این گویش بیشتر و فعالتر از زبان فارسی معاصر و میانه رخ می دهد و بدین ترتیب از اصل کم کوشی بیشتر سود می جوید.

2- گرچه  فرایند جابجایی در همه زبانها بیشتر به عنوان خطاهای گفتاری کودکان، در جریان سیر طبیعی یادگیری زبان رخ می دهد  ولی  در گویش قائمشهری این فرایند نه به عنوان خطا بلکه به عنوان امر طبیعی تغییر اصوات جهت سهولت کلامی، برای همه گویشوران چه آنهایی که تحصیلات دانشگاهی دارند و چه آنهایی که سواد خواندن و نوشتن ندارند به کار گرفته می شود.

            3- زبان فارسی و گویش مازندرانی در مقایسه با زبان مشترک پیشین خود (زبان پهلوی) به ترتیب از فرایندهای تقویت  (fortition)    و تضعیف   (lenition) استفاده می کنند که با این ترتیب این گویش از اصل کم کوشی جهت آسان گویی بیشتر بهره می برد  چراکه وقتی تضعیف رخ می دهد آواهای انسدادی به سایشی، آواهای سایشی به نیم مصوت و آواهای بی صدا به صدادار تبدیل شده و ادای کلمات را ساده تر می کند.

 


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

چکیده:

معنی شناسیِ ارجاعی، از طبقه بندی جهانی یا برچسبی استفاده می کند و معنای واژگان در آن به صورت مستقیم از نماد به مصداقی در جهان بیرون ارجاع می یابد، حال اگر نماد و مصداق با تصور ذهنی (و) یا به صورت غیر مستقیم  به یکدیگر مرتبط شوند، علاوه بر طبقه بندی جهانی از طبقه بندی ذهنی نیز استفاده می گردد. در این مقاله سعی بر آن است تفاوت سبکیِ شعری از قرن چهارم (بهار خرم از رودکی) با شعری از قرن نهم (قطره از جامی) از دیدگاه های معناشناسی ارجاعی و انگاره ای  مقایسه و تجزیه و تحلیل گردند. گرچه هر دو شعر در مورد طبیعت انتخاب گشته،  درشعر بهار خرم رودکی توصیف طبیعت صرفا توصیف طبیعت است و شاعر در پشت این توصیف منظور یا مفهوم خاصی پنهان نکرده است و عناصر توصیفی معادل مستقیم مصداق های بیرونی خود هستند در حالی که درشعر قطره جامی توصیف در خدمت مفهومی جدای از آنچه توسط زبان توصیف می شود می باشد، در پشت چنین توصیفی، مفهومی تمثیلی یا استعاری نهفته است که در واقع جانشین عنصر توصیفی در ذهن خواننده می شود بدین صورت که به جای تصویر شدن عناصر ارجاعی در ذهن خواننده،  مفهوم مورد نظر شاعر ذهن او را درگیر خود می کند. تفاوت دیگر این دو شعر در نوع ارجاعات استعاره ای و تفاوت در تصور ذهنی شاعر و خواننده می باشد،  بدین صورت که برای خواننده درشعر بهار خرم تصور ذهنی ای ایجاد می شود که با تصور ذهنی شاعر در حین خواندن شعر کم و بیش یکسان است در حالی که در شعر قطره تصور اولیه ی ذهنی خواننده از عبارات استعاره ای در بسیاری از ابیات با تصور ذهنی شاعر متفاوت است و تنها در ابیات پایانی است که خواننده هدف اصلی از ارجاع و دلالتِ عبارات به کار رفته توسط شاعر را درک کرده و  تصور ذهنی اش با شاعر کم و بیش یکسان  می گردد.  

واژگان کلیدی: سبک شناسی- معنی شناسی- نظریه های ارجاعی و انگاره ای


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ